9. آنها اهمیت ویژه ای دارند.
آنها بسیار علاقمند به استفاده از واژه "من" در هنگام گزارش موفقیت ها هستند و نمیتواند اعضای تیم را به جلسه گزارش دعوت کنند یا سهم دیگران را محفوظ نگاه دارند، آنها خوب می دانند که این رفتارسبب دلسردی برای کارکنان زیرمجموعه می شود اما چون دیگران اهمیتی ندارند، پس این دلسردی نیز مهم نخواهد بود.
10. آنها دائما ذهن خود را تغییر می دهند.
صبح، آنها به شما یک چیز می گویند. بعد از ظهر، چیز دیگری! این خاصیت رفتار آنهاست. چون هرجایی که نفع شخصی آنها در میان باشد چیزی می گویند و اگر نفعی نباشد چیز دیگر! این کارفرمایان می توانند بدون هیچ مشکلی شروع به اشتباه کنند و کارایی و روحیه تیم را کاهش دهند. آنها خیلی ساده تغییر رأی می دهند و حتی گاهاً رأی قبلی خود را نتیجه اشتباه شنیدن گوش های شما می دانند!
اما ایراد این نوع مدیریت در فناوری اطلاعات چیست؟
مدیران وحشت، مهمترین عاملان عدم پیشبرد سیستم های مدیریت خدمات فناوری اطلاعات و ارتباطات هستند آنها نمی خواهند قبول کنند که فناوری اطلاعات چه رکن مهمی است پس برای سود خاص خودشان، یا در ظاهر برای مواردی چون (خودشیرینی، مدیریت با کمترین بودجه) هرگز تن به هزینه کردن نیستند و مدام چکش داشتن نبود بودجه را بر سر کارکنان می زنند و علاوه بر این انتظار ارایه خدمت باکیفیت با حداقل ها و تکمین بی چون و چرا دارند. بنابراین نه تنها در سیستم های مدیریت خدمات انفورماتیک بلکه در کلیه پروژه های فناوری به همین منوال رفتار می کنند.
آنها پروژه های موفق فناوری را به نفع خود ارایه می کنند، به راحتی مخالفان سیستم حکومتی اشان را برکنار می کنند، شکست در پیاده سازی پروژه های فناوری را سریعاً بر گردن کارشناسان زیرمجموعه می نهند و ... هر آنچه که خود می دانید.
آنها نتیجه گرا هستند اما نه نتیجه ای که شما به آن رسیده اید بلکه نتیجه که آنها را به مقصود برساند!
جمله ای که در فناوری اطلاعات همیشه در مواجه با مدیران میانی و ارشد، دل آدمی را به درد می آورد این بود:" اگر فکر می کنی جای دیگری بهتر از اینجا سراغ داری می توانی بروی!" حال آنکه شما سالها در آن سازمان خاک خورده اید و زحمت کشیده اید! که البته این عبارت را خیلی ها در خیلی از دپارتمان ها هم شنیده اید.
چون آنها مدیر ارشد نبودند و ارشدیتی هم نداشتند بجز ایجاد وحشت!
بی نظر نمی گذاری این مطلب را!
هادی احمدی
بله درسته
بسیار عالی