احمق با یک ابزار، هنوز احمق است!
این جمله معروف "گریدی بوچ" مهندس نرمافزار آمریکایی است، بوچ به خاطر فعالیت بر روی زبان مدلسازی یکپارچه معروف است. وی همچنین در عرصهٔ بینالمللی به خاطر کارهای نوآورانهاش در معماری نرمافزار، مهندسی نرمافزار و محیط توسعه مشارکتی چهرهای شناختهشده هست. بوچ یک روش توسعهٔ نرمافزاری به نام روش بوچ ایجاد کرد که در کتاب طراحی و آنالیز شیگرا خود معرفی شد. او برای ساده کردن کدها، اضافه نمودن کلاسها را توصیه نمود. روش بوچ روشی است که در مهندسی نرمافزار استفاده میشود. این روش یک زبان مدلسازی شی و اسلوبشناسی است که بهوفور در طراحی و آنالیز شیگرا استفاده شدهاست؛ اما قصد ما تعریف روش بوچ نیست بلکه پرداختن به جمله بسیار زیبایی اوست که "احمق با یک ابزار، هنوز احمق است". اگرچه این این امر یک امر مطلق نیست اما بی شک یک ابزار هر چقدر هم تمام و کمال باشد باز برای کسی که نادان است ابزار کارآمدی نخواهد بود و مصداق همین عبارت یک احمق با یک ابزار هنوز هم احمق است را تداعی میکند. این بحث به نیت تخریب کسی و یا اسائه ادب نیست! ذکر یک نکته بسیار کلیدی در ارتباط با فناوری و زندگی در زندگی حرفه ای ما در سازمان است!
اما این عبارت در حوزه فناوری و بخصوص در کلیه سازمان ها چه مفهومی دارد؟
هر نرمافزاری که در سازمان شما پیادهسازی میشود باید یک فرآیند کسبوکار را فعال کند و یا بهبود دهد. متأسفانه بسیاری از مردم بهاشتباه بر این باورند که نرمافزار و یا فنآوری، خود، تماماً راهحل است، درحالیکه درواقع، فنّاوری در بهترین حالت ۱۰ درصد از ارزش این معادله است و ۹۰ درصد دیگر بر اساس عامل انسانی است. پس بیشتر از آنکه ارزش چنین معادلهای را بخواهیم اندازه بگیریم بهواقع متوجه میشوید که سهم فناوری خیلی ناچیز است.
بیتردید داستانهای بسیاری از پروژهها و یا ایدههای فناوری شنیدهاید که ناموفق بوده است یکی از دلایل مهم در شکست انواع پروژههای فنّاوری در جهان نیز همین موضوع است که تولیدکنندگان و یا ارائهکنندگان، صرفاً با تکیهبر پایه فناوری میخواستند به موفقیت برسند و برعکس فیسبوک، اینستاگرام، سیستمعامل ویندوز و دهها مورد دیگر تنها با عامل انسانی توانستند به موفقیت روزافزون برسند. اگرچه همواره کاربرپسند بودن و استفاده آسان سبب ترغیب استفاده عامل انسانی از فنّاوری میشود اما نیاز و استفاده انسانی باید دقیقا به دنبال راهکار فناوری مرتبط باشد. پس تمام و کمال بودن یک نرمافزار، دلیل بر پیادهسازی و استفاده ۱۰۰% از آن در سازمان نمیشود.
دانستن این که ۷۰ درصد از پیادهسازیهای فناوری ناکام میشوند، اصلا جای تعجب ندارد. بهعبارتدیگر در سازمان ها، از هر ۱۰ برنامهای که نصبشدهاند ۷ برنامه عملاً بلااستفاده میماند و شرکتها میلیونها تومان برای خرید آنها صرف میکنند، درحالیکه سالی یکبار استفاده نمیشوند و یا فقط از بخش بسیار کوچکی از آن استفاده می کنند! درباره منابع هدر رفته و نرم افزارهای بلا استفاده یا کم استفاده نگاهی بیندازید و صحبت کنید. خودتان متوجه خواهید شد...
اکثر سازمان ها دنبال کاملترین ابزار راهحل نرمافزاری هستند درحالیکه آنها با بدیهیترین فعالیتهای منسجم انسانی بدون نرمافزار هم غریب هستند! این موضوع دردناک را در ابزار پیادهسازی ITIL بهوفور دیدهام، بهواسطه ارائه دمو و آموزشهای سرویس دسک به اکثر سازمان های کشور مراجعه کردم و شاید باور نکنید که بیش از ۶۵% آنها به دنبال نرمافزارهای مدیریت خدمات انفورماتیک با بیش از ۱۵ فرایند ITIL هستند نظیر ماروال و... هستند درحالیکه هنوز دقیقاً نمیدانند که اولین نیاز خود را در اولین ماژول مدیریت خدمات یعنی مدیریت حوادث چگونه باید پیادهسازی و استفاده نمایند!
چگونه این اتفاق میافتد؟ در اغلب موارد، مدیران شرکتها و یا کارشناسان درباره یک نرمافزار جدید میگویند و شبیه کلاغهایی که به دنبال داشتن اشیا براق و زیبا هستند آن نرمافزار را هم بهعنوان "یکچیز براق " میبینند؛ که میخواهند داشته باشند ولو به هر قیمتی! آنها از ارائهدهنده و فروشندگان نرمافزار میپرسند "ما شنیدهایم که یک ابزار عالی دارید آیا با آن میتوان در سازمان یک انقلاب و دگرگونی به پا کنیم!؟" مطمئناً در این حال انواع فروشندگان باواسطههای مختلف، نرمافزارهای چند صدمیلیونی را بهسادگی به آن سازمان میفروشند چون آن سازمان به دنبال یک ابزار عالی است!
زنگ ها و سوت های فریبنده در حال گول زدن ما هستند. البته هیچ قصوری از ارائهکننده نرمافزار نیست بلکه باید بدانید که دروغ، کلاهی است که دیگری بر سر شما میگذارد و فریب، کلاهی است که خودتان به سرخودتان میگذارید در اینجا نیز یک ارائهکننده به شما دروغ نمیگوید چراکه تمامی قابلیت های نرمافزار را به شما عرضه میکند اما اینجا شما فریب میخورید به خاطر آنکه میخواهید سرخود یا سازمان کلاه بگذارید که این دقیقا همان چیزی است که میخواهید که درواقع اینگونه نیست! فراموش نکنید که اثربخشی و سودمندی یک ابزار بستگی به اعتبار اطلاعات موجود و نحوه برخورد شما با آن دارد. داشتن یک وسیله عالی، همیشه عالی است، اما به یاد داشته باشید که فهم نیاز و استفاده درست، معنای عالی بودن یک وسیله را برای شما مشخص میکند.
ادامه مطلب در صفحه بعد…